آنچه مدتها فکرم را درگیر خودش کرده، مسئله کودکان کار است؛ مسئلهای بسیار مهم که مسئولان از آن غفلت کرده اند و بی توجهی به آن، مشکلات بسیاری برای آینده هر شهر و کشور رقم میزند.
طبق تعریف جهانی، کودکان بین ۱۰ تا ۱۹سال اگر به دلیل شرایط نامطلوب اجتماعی و اقتصادی خود یا والدینشان به فعالیت اقتصادی بپردازند، جزو کودکان کار به شمار میروند.
یکی از دلایل مهمی که باعث میشود بر تعداد کودکان کار رو ز به روز افزوده شود، مشکلات تحصیلی دانش آموزان است. در این مورد، یا خانواده مشکل اقتصادی دارد که در پی آن، کودکان برای تأمین مخارج منزل، دست از تحصیل میکشند و به سراغ کار میروند، یا اینکه سرانه آموزشی، ناعادلانه توزیع شده است و دانش آموز را به ادامه تحصیل بی میل میکند که درنتیجه آن، کودکان از تحصیل باز میمانند و به سمت کار سوق پیدا میکنند.
طبق بررسی ها، کاهش تعداد کودکان کار، تنها با توجه مسئولان به این موضوع و تلاش برای رفع این معضل و پای کار آمدن خیریههای مردم نهاد و گروههای جهادی، امکان پذیر است.
در کشورهای مختلف، دولتها مشوقهایی را برای تحصیل فرزندان در نظر میگیرند؛ مثلا در آلمان هر فرزند که به تحصیلش ادامه دهد، ماهیانه مبلغی در اختیار خانواده قرار میگیرد تا امرار معاش مختل نشود. این کار را انجام میدهند؛ زیرا معتقدند با این روش، کشور در آینده از آسیبهای اجتماعی در امان خواهد ماند.
در تهران، گروههای مردمی به صورت تخصصی در حوزه کودکان کار فعالیت میکنند؛ آنها در شهر گشت میزنند و کودکان کار را شناسایی میکنند، سپس برای توانمند سازی آن کودک برنامه ریزی میکنند.
تبریز، شهر دیگری است که در ایران معروف است به «شهر بدون گدا». در این شهر، مردم کمکهای نقدی و غیر نقدی خود را در اختیار خیریهها قرار میدهند تا ازطریق آنها به دست نیازمندان برسد. از آن طرف هم خیریهها خانوادههای نیازمند را شناسایی میکنند و با حمایتشان باعث میشوند کودکان به تحصیلشان ادامه دهند و شاهد کودک کار در شهرشان نباشند.
در مشهدالرضا (ع) تعداد کودکان کار رو به افزایش است. برای رفع این مشکل، چه خوب است گروههای خیریه مردم نهاد پای کار بیایند، کودکان را حمایت کنند تا شهر و کشورمان از آسیبهای اجتماعی در امان باشد.